تجزیه و تحلیل ژنتیکی نشان می دهد که هورمون GLP-1 با خطر مرگ و میر قلبی عروقی ارتباط دارد

 29 نوامبر 2017- یک مطالعه‌ی جدید نشان می‌دهد که کنترل شدید قند خون در برخی از افراد مبتلا به دیابت و در معرض خطر زیاد بیماریهای قلبی عروقی(CVD) خطر حملات قلبی مرگبار را در این افراد افزایش می‌دهد. حال دانشمندان دو واریته‌ی ژنتیکی که با افزایش سه برابری CVDدر این گروه ارتباط دارد را شناسایی کردند. این کشف می‌تواند به شناسایی آسانتر افراد در معرض خطر CVDو درمان آنها با استفاده از داروهای تایید شده‌ی موجود کمک کند.

دانشمندان مرکز دیابت جاسلین، گام دیگری برای حل پازل دراز مدت سلامت قلب در دیابت نوع 2 برداشتند. این یافته‌ها درنهایت می‌تواند به تجویز مراقبتهای اختصاصی‌تر برای هر بیمار کمک کند. احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی برای افراد دیابتی نسبت به افراد غیردیابتی دو برابر بیشتر است، معمولاً افراد دیابتی می‌توانند این خطر را با کنترل دقیق قند خون خود کاهش دهند.

 اما یافته‌های مطالعه‌ی ACCORD[1]، در مورد کنترل شدید قند خون به منظور کاهش خطر CVDدر افراد دیابتی به یک پارادوکس تبدیل شده است، به گفته‌ی پرفسور Doriaدر میان افراد مبتلا به دیابت که در معرض خطر بالایی برای CVDقرار دارند، کنترل شدید گلایسمیک موجب افزایش خطر حملات قلبی مرگبار می‌شود.

سال گذشته، پرفسور Doriaوهمکارانش موفق به کشف دو تغییر ژنتیکی شدند که با افزایش 3 برابری خطر CVD، بویژه در میان افراد شرکت کننده در مطالعه‌ی ACCORDکه تحت کنترل شدید گلایسمیک بودند، ارتباط داشت. حال در مقاله ای که در مجله ی Diabetes Careمنتشر شده است مشخص گردید که یکی از این نشانگرهای ژنتیکی با سطح یک هورمون شناخته شده بنام GLP-1  یا glucagon-like peptide 1  ارتباط دارد.

دکتر Doriaمی‌گوید: در افراد شرکت کننده در مطالعه‌ی ACCORDکه حامل این تغییر ژنتیکی - که مرتبط با افزایش مرگ ‌و میر قلبی عروقی است- بودند، غلظت هورمونGLP-1  در حالت ناشتا در طی 12 ماه کنترل شدید قند خون بطور قابل توجهی کاهش می‌یابد، درحالیکه غلظت این هورمون در میان افرادی که حامل این تغییر ژنتیکی نبودند، در طی کنترل شدید گلایسمیک پایدار بوده و یا افزایش می یابد.

محققان مرکز دیابت جاسلین به تجزیه و تحلیل 65 مولکول نشانگر زیستی در خون 351 فرد شرکت کننده در مطالعه‌ی ACCORDپرداختند. سپس آنها ارتباط این نشانگرها و تغییرات ژنتیکی قبلاً کشف شده، را برای CVDدر دو بازوی مختلف در این مطالعه بررسی کردند: یک گروه تحت کنترل شدید قند خون و بازوی دیگر کنترل استاندارد قندخون( رایج‌ترین معیار بررسی کنترل گلایسمیک آزمون HbA1C  است که نشاندهنده‌ی متوسط قندخون بیمار درطی چندماه می‌باشد).

هدف HbA1Cبرای افراد گروه کنترل شدید قندخون دستیابی به HbA1Cکمتر از 6 درصد و برای گروه کنترل استاندارد به مقداری کمتر از 8 درصد تعیین شده بود.

 درحالیکه ارتباط بین افزایش خطر حملات قلبی کشنده با کاهش غلظت GLP-1پس از 12 ماه  کنترل شدید گلایسمیک غیرمنتظره بود، اما با آنچه در مورد این هورمون می دانیم، سازگار است. GLP-1توسط سلولهای روده تولید می‌شود و عملکرد اصلی آن تحریک ترشح انسولین از سلولهای بتا است اما این هورمون همچنین دارای اثرات مفیدی بر قلب و عروق خونی است که از عملکرد آن در ترشح انسولین مستقل می‌باشد.

اداره‌ی غذا و داروی آمریکا(FDA) تاکنون چندین آگونیستGLP-1  (مولکولهای تزریقی شبیه به GLP-1) را برای درمان مبتلایان به دیابت نوع 2 تایید کرده است. مطالعات نشان داده است، این داروها موجب بهبود سلامت قلب عروق در افراد مبتلا به دیابت می‌شود. یک گروه از داروهای خانواده‌ی مهارکننده‌های DPP4، که بصورت خوراکی استفاده می‌شوند با تأثیر بر حفظ هورمونGLP-1  در خون، دارای فواید مشابهی هستند.

اگر نتایج این تحقیق توسط سایر تحقیقات تایید شود، ممکن است افراد مبتلا به دیابت، درنهایت برای نشانگرهای خطر ژنتیکی مرتبط با سطح پایین هورمونGLP-1  غربالگری شوند. این آزمایش نسبتاً ارزان است، بیمارانی که حامل این مارکر ژنتیکی هستند نامزدهای خوبی برای استفاده از داروهای آگونیستGLP-1  برای بهبود کنترل گلایسمیک می‌باشند.

 پرفسور Doriaو همکارانش در مطالعات آتی خود بر روی سلولها، تأثیرات این تغییر ژنتیکی را بر تولیدGLP-1  بررسی خواهند کرد. علاوه بر این، دانشمندان سایر داده‌های مطالعه‌ی ACCORDرا برای یافتن روشهای دیگر برای شخصی سازی درمانها بمنظور حفظ سلامت قلب در بیماران دیابتی بررسی خواهند نمود. این پژوهش در سال 2009 به پایان رسیده است، اما محققان همچنان به بررسی داده های آن ادامه می دهند، این نشان دهنده ی مزایای جمع آوری دقیق داده ها و نمونه ها است.

 منبع وسایت خبر:

Diabetes Care, 2017; dc171638 DOI: 10.2337/dc17-1638

www.sciencedaily.com/releases/2017/11/171129143346.htm

 


[1]Action to Control Cardiovascular Risk in Diabetes